سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وبلاگ همه ی دوستان عزیز

صفحه خانگی پارسی یار درباره

دلم گرفته .....

دلم گرفته .....

 

 

 

 

به خاطر من رفت یا به خاطر خودش

 

هنوز چیزی به من نگفته بود

 

شاید این را اوج احساس می نامید

 

چه کنم تنها شدم

 

چه کنم قلبم شکست

 

چه کنم که دیگر بار عشق را به دوش نمی کشم

 

من          عشق              او

 

چه رابطه به هم پیچیده ای

 

ای عشق لعنت به تو لعنت به روی سیاهت

 

وجودم تسخیر تو شد

 

طینتم را به تو باختم

 

و او هم با تو بود و رفت با کسی دیگر

 

زیر باران بود

 

هنوز به خاطر دارم

 

دستانم در آغوشش و دلم در توبره ی وجودش 

 

با هم سهراب می خواندیم ( زیر باران باید رفت )

 

 

حالا دیگر با هر قطره باران یاد او مرا عذاب می دهد در این روز های بارانی

 

با خود می پرسم سهراب ! آیا باز هم زیر باران باید رفت؟

 

 

آیا باز هم عشق را زیر باران باید جست ؟

 

آری؟