دلم برات تنگه عزیز....
چگونه بگویم دوستت دارم تا باور کنی همیشه در قلب منی من اگه توی دنیا دوتا امید داشته باشم اولی خداست و دومی تویی بدون تو دنیا برام هیچ ارزشی نداره با این وجود از ته دل میگویم
عشقم برای تو ، احساسم برای تو ، زندگی ام برای تو ، من هیچ نمیخواهم! با قلب و احساس من بازی کن ، این قلب سرگرمی تو.... تو شاد باش ، من میسوزم ، تو
بی خیال باش ، من میسازم.... در راه عشق تو مثل آتش سوختم و اینک نیز تنها خاکسترم بر جا مانده است....
خاکستری که تنها با باد محبت و عشق تو دوباره شعله ور خواهد شد.... در راه عشق تو چه سختی هایی کشیدم ، چه شکنجه هایی دیدم ،چه غم و غصه هایی چشیدم ، و چه اشکهایی که نگو برای تو ریختم ، غرورم را شکستم و از همه گناههایت گذشتم ، همه اینها فدای آن قلب بی وفای تو.... از آن سو تو از عشق سرد شدی ، از این سو من در عشق تو میسوختم از آن سو تو بیخیال این دل عاشق من بودی ، از این سو من لحظه به لحظه
به یاد تو و دلتنگ تو بودم .........شقایق من... این دل من برای توست هر چه میخواهی آن را بشکن ، بشکن تا من نیز همچنان بسوزم ... سوختن در اتش عشق تو به من گرمای یک زندگی پر از امید را میدهد.... تو در آن سو در آسمان به ستاره هایی که چشمک میزنند نگاه کن من نیزدر این سو با حسرت به تو نگاه می اندازم و در حسرت آن روزهایی مینشینم که در کنار هم بودیم ، عاشق هم بودیم ، و هیچکس مثل ما همدیگر را دوست نمیداشت